الیساالیسا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

الیسای خوشگل من

یه پیشرفت کوچولو

بالاخره پریروز شنبه 91/12/19 وقتی 4 ماه و 7 روزه بودی تونستی به شکم برگردی . خیلی خوشحالی میکردی فدات بشم الهی ...... امروز هم برای دومین بار بدون کمک رو شکم برگشتی .  این روزا بلند بلند صدا در میاری به خیال خودت داری حرف میزنی ........
21 اسفند 1391

مکیدن شست

این روزها یه عادت خیلی بدی پیدا کردی و اونم اینه که شستت رو میزاری دهنت و میمکی ، اغلب وقتی گرسنه هستی یا وقتی تنها هستی و کسی با شما صحبت نمیکند انگار میخوای به ما بگی مامانی و بابایی با من حرف بزنید مامان جون (مامان بابا) میگه این اخلاقت(مکیدن شستت) رفته به عمه فروغ. ایشونم تو بچگی شستش رو میمکیده. اینم یه عکس از الی در حال مکیدن شست.   ...
19 اسفند 1391

اولین عیدی که گرفتی

چهار شنبه ای که گذشت 16/12/91 اولین عیدی ات رو گرفتی اونم کادوی عمو رضا و زن عمو سمیرا بود یه استخر بادی . دستشون درد نکنه . ایشاا... تابستون توش آب پر میکنیم و شما آب بازی میکنی ایشاا... اینم عکس اولین عیدی که گرفتی. ...
19 اسفند 1391

واکسن و پایش چهار ماهگی

دیروز اولین روز 5 ماهگی ات بود بابایی مرخصی گرفته بود و سر کار نرفت با هم رفتیم و واکسن شما رو زدیم بعدشم رفتیم بیمارستان عرفان برای آزمایشهایی که دکتر نوشته بود . فدات بشم که این روزا وقتی میریم بیرون دیگه مثل قبل گریه نمیکنی و دور و برتو کنجکاوانه کنکاش میکنی . عصرم با مامان جون (مامان بابا) رفتیم بیرون و خرید کردیم و همچنین عکسهای پرسنلی تو از عکاسی گرفتیم خیلی خوشگل شده بود عریز دلم . راستی پایش رشد چهارماهگی ات : قد : 5/63 وزن: 200/6 دور سر:5/40
13 اسفند 1391

تلاش برای سینه خیز رفتن

قربونت برم گل گلابم ، گل باقالیم ، 3 روز که داری تلاش میکنی برگردی به  روی شکم و  سینه خیز بری. امروز یکبار بار موفق شدی روی  شکم بمونی ولی هنوز نمیتونی خیز بزنی ..... مامان جون (مامان بابایی) امروز ناهار خونه ما بود برات یه پیرهن خوشگل خریده بود خیلی خوشگل ، تنت کردیم فدات بشم که خیلی ناز شده بودی حیف که زمستونه ، ایشاا... بهار و تابستون تنت میکنم نازم ایشاا ...   ...
11 اسفند 1391
1